هر چه جلوگيري كردم كه نشود نشد. آخرش اينقدر دوست و دشمن گفتند براي آقا فرهاد جعفري* فال قهوه بگير، كه يكدفعه ديدم دارم برايش ميگيرم.
*
آقا فرهاد! در طالعت ميبينم كه در ابتدا روزنامهنگار ميشوي تا وارد مجلس شوي اما چون هر چه در ميزني كسي در را برايت باز نميكند. تبديل به يك نويسنده ميشوي تا وارد سياست شوي. الان هم در حال وارد شدن و دخول به سياست هستي. احتمالا اگر در اين مرحله هم شكست بخوري ميروي مربي فوتبال ميشوي يا ميروي شهرام جزايري ميشوي يا ميروي به خودت نارنجك ميبندي شايد اين طوري پوسترت را چاپ كنند يا مجسمهات را جاي مجسمه فردوسي در طوس بگذارند. خيلي دقت كن پدر جان! فردوسي درست است كه مثل تو مشهدي بود ولي علت ديده شدنش اين بود كه شاهنامه نوشت نه نامه به رئيسجمهور.
آقا جعفري! در فنجان قهوهات تصوير يك نردبان ميبينم. آيا تو روي نردباني؟ آيا نردبان دوست داري؟ آيا خوانندگان كتابت را نردبان كردي؟ آيا 24 بار تجديد چاپ كتابت را چيدهاي روي هم تا نردباني بسازي و به قلههاي رفيع سياست (كه هميشه خوابش را ميبيني و به قول دوستان هميشه سياسيبازي درآوردهاي) دست بيازي پدر جان؟ آيا مشاوري وزارت دوست داري؟ آيا وزارت دوست داري؟ آيا تو تنها هنرمندي هستي كه توانسته از ماده اوليه كتاب، نردبان بسازد؟آيا تو در كل «كانسپت نردبان آرت بوك» هستي؟ آيا تو جزو مبتكران دولت نهم هستي كه در زيرزمين خانهات به فناوري ساخت نردبان دست پيدا كردهاي؟ ما نميدانيم.
آقا فرهاد! توي فالت ميبينم كه مشهور ميشوي. وقتي مشهور ميشوي از توي وبلاگت براي جوانان پيام ميفرستي و آنان را به راه راست افراطي دعوت ميكني. كمي دقت كن، اگر قرار بود هر كسي كه مشهور ميشود پيام بدهد الان همه بايد رهروان راه آقا علي پروين و آقا فردين و آقا حسين رضازاده و آقا بيجه و آقا علي كريمي و آقا محمدرضا گلزار و خانم هديه تهراني و خانم گلشيفته فراهاني و اينا بوديم. پدر جان شما كه از اينها مشهورتر نيستيد؟ هستيد؟ ما نميدانيم.
آقا فرهاد جعفري! توي فالت يك چيز بزرگ ميبينم. آيا اين يعني دوست داري بزرگ شوي؟ آيا بزرگ شدن را دوست داري؟ آيا نويسنده بزرگي هستي كه در فنجان قهوه هم جا نميشوي؟ آيا داري روز به روز بزرگتر ميشوي؟ آيا تو بزرگي مرد؟ آيا تو بزرگتريني مرد؟ آيا تو آقا فرهاد، داستايوفسكي زماني؟ آيا تو آقا مارسل پروست جعفري اصل هستي؟ ما نميدانيم. آقا فرهاد! توي فالت ميبينم فقط حال تو خوب است. خوش به حالت.
آقا جعفري! آفرين بر شما! مثل اينكه به آرزوهايتان رسيدهايد و داريد بيشتر و بيشتر ديده ميشويد. راستش در اين ستون فقط فال آدمهايي را ميگيريم كه به چشم بيايند يا جلوي چشم ما را بگيرند يا كسي چشم نداشته باشد تا آنها را ببيند! راستي چرا فال قهوه شما را گرفتيم؟ ما نميدانيم! شما ميدانيد؟
* نويسندهي كتاب كافه پيانو
روزنامه اعتماد ملی - ستون فال قهوه - 18 تیر 1388 - پوريا عالمي
(طنزها را همان طور که در روزنامه منتشر میشود- با حذف و تعدیل - منتشر میکنم اینجا.)