پنجشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۹۰

از کجا بنزین تامین کند رضا یا مرضیه؟

ما نشسته بودیم و داشتیم هیچ کاری نمی‌کردیم که یک کاندیداهای نمایندگی مجلس که خواست نامش فاش شود اما ما نخواستیم آمد و روی کاناپه نشست و گفت می‌خواهم نطق انتخاباتی کنم. نطق وی این‌قدر کوبنده بود که ما و نصف اعضای تحریریه کوبیده شدیم. برای همین تصمیم گرفتیم متن کامل نطق این عزیز نورسیده را برای گرم شدن تنور در ستون امروز منتشر کنیم. از همین‌جا اعلام می‌کنیم کاندیداهای دیگر نیز می‌توانند با سرودن شعرهای این‌چنین مفهومی، روی کاناپه بیایند و خود را عرضه و تبلیغ کنند.
حالا برویم سر این کاندیدا. (توضحیات توی پرانتز مال ماست.)
 
فطعا یقینا قطع نان 
اولین خدمت به ملت هست نقد سهمیه / از کجا تامین کند بنزین، رضا یا مرضیه (رضا یا مرضیه را نمی‌دانیم ولی باقی مردم از پمپ‌بنزین بنزین‌شان را تامین می‌کنند.)
هست بنزین کارگشا در حمل و نقل عابران / دون بنزین هست مشکل حمل انسان این زمان
(لطفا معنی مصرع دوم را با رسم شکل توضیح دهید.)
آن مسافرکش که در آرد ز بنزین تکه نان / سهمیه‌بندی کند قطعا یقینا قطع نان
(لازم به توضیح است مسافرکشی که تکه نانش را از بنزین درآورده بود هم‌اینک به خاطر مسمومیت با بنزین در بیمارستان لقمان بستری می‌باشد.)
درد آن راننده‌ای را که دهد قسط زیاد / کی کنند احساس آن را، ناوسواران نهاد
(دقایقی دسته‌جمعی به ترکیب عجیب "ناوسواران نهاد" بیاندیشیم و لبخند بنزیم اما چیزی درباره‌اش نگوییم.)
یک شبه اعلام گشته، گشته بنزین سهمیه / از کجا تامین کند بنزین، رضا یا مرضیه
(رضا یا مرضیه جان همین خیابان ولیعصر را بروید بالا، بعد از خیابان زرتشت یک پمپ‌بنزین است. لطفا بروید بنزین‌تان را تامین کنید و دغدغه‌ی این کاندیدا را کم کنید.)
گشته تاخیر قسط های خودرو نان‌آورش / تا به کی شرمنده باشد او به پیش همسرش 
(آرایه‌های ادبی به کار رفته در این بیت را با رسم شکل بنویسید.)
 
حالا راهکارهای این عزیز نورسیده را با هم بخوانیم:
شغل باید کرد ایجاد بهر هر راننده‌ای / تا ز بعد سهمیه غمگین نگردد بنده‌ای (نتیجه می‌گیریم باید برای "راننده"‌ها شغل ایجاد کنیم، بعد راننده‌های مورد نیاز کشور را از خارج وارد کنیم.)
صرفه‌جویی گر چه باشد کار مقبول و پسند / لیکن از نان ضعیفان صرفه‌جویی هست گزند
(این بیت به چه زبانی سروده شده است؟)
سهمیه‌بندی بنزین ما نمی‌گوییم بد است / کارهای زیربنایی قبل آن چون ابجد است (مصرع دوم را بنده شخصا با آب‌طلا نوشتم و هم‌اینک بالای سرم آویزان است. شما هم همین کار را بکنید.)
کارهای زیربنایی مثل متروهای خوب / شرق کشور لازمست غرب و شمال و هم جنوب
(باشه.)
کارهای زیربنایی مثل دستیابی به گاز / بهر خودروهای بنزین‌سوز باشد یک نیاز
(به نظر شما گاز را به کجای خودروی بنزین‌سوز باید بزنیم؟)
با که خودروهای بنزینی زود گازی شود / تا ز بعد سهمیه مردم ز آن راضی شود
(چون شاعر گفت زود گازی شود ما هم می‌گوییم باوشه.) 
سهمیه‌بندی بنزین ابتدا ساکن بد است / راه‌ها باید طی کرد چون‌که آن یک مقصد است (ابتدا ساکن بد است را به زبان روزمره شرح دهید و برنده‌ی نوبل ادبی شوید.)
سهمیه‌بندی بنزین را کند این کاندیدا نقد / گر به مجلس او رود باشد شجاع، یارب مدد
(ما از صمیم قلب آرزو می‌کنیم شما زودی وارد مجلس شوی و زودی نماینده شوی و زودی نقد کنی و زودی شما خوشحال باشی همه خوشحالیم.)


 
  این طنز در روزنامه‌ی اعتماد، 11 اسفند 90، منتشر شده است.
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)