کاناپه امروز به مباحث اخلاق در خانواده و پیشگیری و اینا میپردازد. لطفا اگر زیر هجده سال هستید، اگر ازدواج نکردید، اگر دهانتان بوی شیر میدهد، همین الان بیست قدم از روزنامه و کاناپه دور شوید و امنیتتان را به خطر نیندازید. خب. بروید عقب... کمی عقبتر... زیرچشمی هم نگاه نکنید. ئه... نگاه نکنید دیگر. اوناهاش... لای پلکتان باز است... نبینید دیگر... ای وای. خب اگر خیلی اصرار دارید و برایتان موضوع جالب شده، معلوم است که حالت ازدواج دارید. برای همین راهکار ما این است که زودی بروید ازدواج کنید تا چنین مسائل آموزشی و اخلاقی برای شما جذابیتهای هنرهای تجسمی پیدا نکند. آفرین. حالا برویم سراغ خبر.
کار فرهنگی پیشگیرانه
رئیس اداره کل سلامت شهرداری تهران روی کاناپه ولو شد و گفت: «کیوسکهای روزنامه فروشی کار فرهنگی انجام میدهند.»
ما گفتیم: «خب؟»
گلمکانی نتیجه گرفت: «فکر نمیکنم امکان توزیع وسایل پیشگیری از ایدز در دکههای روزنامهفروشی وجود داشته باشد!»
اینجا چند سوال پیش میآید. آیا به نظر مسوولان، روزنامهفروشیها روزنامهها را برای پیشگیری میفروشند؟ اگر روزنامه برای پیشگیری فروخته میشود لطفا توضیح دهند با روزنامه چطوری میشود پیشگیری کرد؟ سوال بعد این است که به نظر مسوولان، وسائل پیشگیری غیرفرهنگی است و در نتیجه فرهنگ این است که آدم از وسائل پیشگیری استفاده نکند؟ یعنی اگر کسی پیشگیری نکرد کار فرهنگی کرده است؟ یا اگر کسی کار فرهنگی میکند انگار دارد پیشگیری میکند؟ ما نمیدانیم. لطفا مسوولان با کشیدن شکل این موضوع را روشن کنند.
مسالهی غیرافلاطونی
عباس صداقت، رئیس اداره ایدز وزارت بهداشت، بعد از گلمکانی آمد روی کاناپه دراز کشید و گفت: «فردی که در دام اعتیاد میافتد خیلی راحت هم ممکن است با زنان خیابانی ارتباط برقرار کند، یا یک فرد با یک زن خیابانی ممکن است به راحتی معتاد شود.»
ما فهمیدیم که آدم معتاد با زنان خیابانی راحتتر در ارتباط باشد. اما هر چه با بچههای تحریریه نشستیم و بررسی میکنیم هنوز نفهمیدیم چطوری یک فرد با یک زن خیابانی معتاد میشود. از آقای صداقت خواهش میکنیم با ارائه سند و مدرک، این موضوع را روشن کنند.
روابط بدون محافظ؟
وی روی کاناپه اضافه کرد: «استفاده از این وسیله بسیار مؤثر است ما اگر صحبت از رفتارهای جنسی پرخطر میکنیم منظور همین روابط بدون محافظ است.»
ما نفهمیدیم این وسیله کدام وسیله است. خب اسمش چیست؟ ما برویم بگوییم از "این وسیلهها" میخواهیم؟ وقتی میگوییم "این" چی را باید نشان دهیم که فروشنده بفهمند "این" چیست یا مربوط به کجا است؟ بعد هم روابط بدون محافظ یعنی چی؟ یعنی ما روابط برقرار کنیم و چند نفر محافظ استخدام کنیم که حفظ مان کنند؟ یا منظور از محافظ همان حفاظ است که جلوی پشت بام وصل میکنند؟ یعنی ما هم حفاظ نصب نکنیم که یک دفعه نیفتیم پایین؟
اسمش را بگو...
وی اضافه کرد: «متأسفانه مشخص شد مصرف پوشش محافظتی در گروه زنان خیابانی خیلی پایین است و به خاطر محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی که ما داریم در این زمینه خیلی نمیتوان آموزش داد.»
ما گفتیم: «شما که تحصیلکرده و باسواد و مقام مسوول هستی، فقط اسم این "پوشش محافظتی" را بگو. اگر شما بتوانی اسمش را بگویی، مطمئن باش مردم هم یاد میگیرند و میروند داروخانه و قضیه حل میشود.»
پوشش محافظتی؟
وی گفت: «با این حال در این زمینه هماهنگی کردیم و تقریباً پوششهای محافظتی در تمام داروخانهها کاملاً در دید مردم قرار گرفته است.»
ببخشید پوشش محافظتی، منظور دستکش است؟ یا ماسک هوا؟ یا لباس آتشنشانی؟ یعنی طرف برود داروخانه بگوید پوشش محافظتی میخواهم، داروفروش نمیگوید بروید سر کوچه از مغازهی لباسکارفروشی، تهیه کنید؟ میگوید دیگر. همین کارها را
میکنید مردم بیخیال میشوند بدون پوشش میروند میزنند به دریا.
نسخه
ما امروز خیلی جلوی خودمان را گرفتیم که حرف بیناموسی نزنیم چون میدانیم کاناپه را خانوادهها هم میخوانند. برای همین نسخهی ما این است که اول فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای یک بار هم شده، تلاش کند موثر واقع شود. و یک معادل خوب برای واژهی عجیب و غریب "این وسیله محافظتی و پوشش پیشگرانه" پیدا کند که علاوه بر مردم، مسوولان هم بتوانند از آن با خیال راحت استفاده کنند، بلکه ایدز هم کم شود. ممنون.
مرتبط؛
مهران کرمی
معمولا در نوشتن اين ستون تنبلي ميكنم و دوستان صفحه آخر هم يادآوري ميكنند. گاهي هم خودشان سوژهيي پيشنهاد ميدهند، مثل امروز كه ايمان پاكنهاد گفت: آگهي نداشتيم و براي يك صفحه مطلب آماده كرديم ولي الان (ساعت 5 عصر) يك چهارم آگهي خورديم. ميپرسم پس ميخواهي من ننويسم. گفت: نه منظورم اينه كه زودتر آگهي را بدن. گفتم: باشه من همين درخواست را به پايين (بالا) منتقل ميكنم، در روزنامه ما مديريت طبقه پايين مينشيند و به همين خاطر ما در پيدا كردن چهار جهت اصلي مشكل داريم. چند دقيقه بعد ايمان آمد روي چت و گفت از چه فيلترشكني استفاده ميكني، ديده بود كه من وارد سايتي شدهام. به او نگفتم كه قبلا مشخصاتم را دادهام به وزارت ارشاد و بعد از اينكه اطمينان حاصل كردند معاند نيستم، يك VPN مخصوص برايم باز كردهاند. برايش توضيح دادم اين فيلترشكن شبيه آن چيزي است كه پوريا عالمي به دنبال اسمش در كاناپه امروز ميگشت، يك نوع پوشش حفاظتياست كه از كارهاي پرخطر پيشگيري ميكند. براي ما خبرنگاران رفتن به سايتهاي خبري هم مثل برخي كارهاي پرخطر است كه نياز به پوشش حفاظتي مخصوصي به نام فيلترشكن دارد.
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، دورهی جدید، ستون کاناپه، 4 آبان 90، شمارهی 2295
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)