یکشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۹۰

اصلاحات چیست؟ یا داداش لاریجانی جواد است


لاریجانی، جوادشون نه علی‌شون، که رییس مجلس است، روی کاناپه بست نشست و گفت: «قانون اساسی نیاز به اصلاحات دارد.»
ما گفتیم: «علی جون، اگه اصلاحات خوب بود چرا ریشه‌ش رو از ته زدید؟»
لاریجانی، علی‌شون، گفت: «اصلاحات نه که. اصلاحات. منظورم اصلاحات بود، گفتم قانون اساسی نیاز به اصلاحات دارد.»
گفتم: «خب دیگه. اصلاحات رو که یه طوری سوت کردید که با برف زمستون ششصد سال آینده هم نتونه پایین بیاد.»
لاریجانی، علی‌شون، روی کاناپه اضافه کرد: «گیر دادی ها. من اصلاحات و اصلاح‌طلبان را نگفتم. اصلاحات را...»
گفتم: «اصلاحات را... که بله. گفتن ندارد...»
لاریجانی، کماکان جوادشون نه، گفت: «عجب ها. من منظورم این بود که قانون اساسی نیاز به اصلاحات دارد.»
گفتم: «خب دیگه. پس نیاز به اصلاحات هست؟»
گفت: «هست.»
گفتم: «برای همین رد پای اصلاحات را با وایتکس از تاریخ و سیاست و اقتصاد و دانشگاه و چی و چی پاک کردید؟»

لاریجانی، علی‌شون، گفت: «گرفتی ما رو؟»
گفتم: «الان کارها تخصصی شده. ما را می‌شود گرفت اما ما کسی را نمی‌توانیم بگیریم.»

لاریجانی روی کاناپه اضافه کرد: «من اعتقاد دارم زمینه‌ی حضور اصولگرایان منتقد در مجلس آینده وجود دارد.»
گفتم: «1- خسته نباشی. 2- شما جز این مساله، به روح هم اعتقاد داری؟»

لاریجانی با حوصله اضافه کرد: «تحقیق و تفحص، سوال و استیضاح وزرا و رییس‌جمهور، حق نمایندگان و مجلس است.»
من کاناپه‌چی گفتم: «می‌فهمم. می‌فهمم. خب پس چی شد؟»
لاریجانی، جوادشون نه علی‌شون، گفت: «خب من که به شخصه از حق خودم گذشتم. نماینده‌های دیگر را نمی‌دانم.»
گفتم: «من هم از حق خودم گذشتم. شما هم از حق خودت گذشتی. خدا از هر دومان بگذرد.»

لاریجانی همین‌طوری یکهویی گفت: «من داداشم جواد است.»
گفتم: «مي‌دونم... می‌شناسمش. نظریات جوادتان اکثرا جهان‌شمول است، به غیر از آن نظریاتش که مشمول بند دیگری است... یک بار هم بگو جوادتان بیاید روی کاناپه. خداحافظ»


 منتشرشده در روزنامه‌ی اعتماد، دوره‌ی جدید، ستون کاناپه، اول آبان 90، شماره‌ی 2292
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)