خیلی چیزها را کنار میگذاریم که چیزی نیست. که چیز مهمی نیست. که ناچیز هستند. برای چیزی بزرگتر. که چیزهای کوچک حواسمان را از چیز بزرگتر پرت نکند. بعد یک روز از خواب بیدار میشویم و میبینیم چیزی نیست. نه چیزهای کوچک. نه چیزی بزرگ. نه چیزهای کوچک که میتوانست چیز بزرگی را ساخته باشند. من همیشه دلم برای چیزهای کوچک تنگ شده است. چیزهایی که وقتی بوده فکر میکنی چیزی نبوده، وقتی که نیست فهمیدی چیزی کم است.