1
آقای محمود احمدینژاد گفته: «قلبم فرودگاه همه ملایریهاست.»
آقای سعدی شیرازی گفته: «چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار.»
از این دوتا نتیجه میگیریم، چون ملایر فرودگاه ندارد، در نتیجه: ما نگرانیم اگر فرودگاه ملایریها ساخته نشود یا به بهرهبرداری نرسد، قلب مملكت هم به تپش نیفتد و یا از كار بیفتد.
2
بعد هم مردم ملایر گفتهاند ما فرودگاه نداریم، آقای احمدینژاد گفته قلب من فرودگاه شماست. این یعنی چی؟ یعنی مردم پیاده شوند؟ سوار شوند؟ بپرند؟ بعد حالا قلب شما فرودگاه مردم از كجا وارد فرودگاه شوند؟ وارد شدند سوار چی شوند؟ سوار شدند چطوری هواپیما بلند شود؟ بلند شد كدام كمربند ایمنی را ببندند؟ كمربند را بستند و هواپیما تكان داشت به كجا باید چنگ بزنند؟
اینها سوالاتی است كه كارشناسان ناوگان هواپیمایی كشور اگر جواب بدهند نوبل میگیرند.
3
در ضمن ما دیروز پا شدیم و رفتیم ملایر، دیدیم همه چمدان به دست، دنبال ماشین آقای احمدینژاد میدوند.
یكی از دوندگان گفت: «ما مسافر هواپیماییم ولی هواپیما ثابته. و به جای هواپیما، فرودگاه داره جابهجا میشه و از این شهر میره اون شهر. حالا چی كار كنیم؟»
ما گفتیم: «محض احتیاط چتر نجات را دو دستی بچسبید.»
4
رحیممشایی پیشتر گفته بود: «كلید هواپیما دست من است.»
حالا آقای احمدینژاد میگوید: «قلب من فرودگاه است.» حالا فرودگاهش بلامانع است ولی از لحاظ اخلاقی ما نمیتوانیم سوار هواپیمایی شویم كه رحیممشایی بخواد هم براندش چون هیچ بعید نیست هنوز شصت و چند متر نرفته از جاده منحرف شود. خلاصه اینكه آقا لطفا نگه دارید من میخواهم پیاده شوم و پیاده بیایم. خیلی ممنون.
5
[...]
6
من از آن اول كه این خبر را خواندم برایم سوال ایجاد شده كه اگر مردم ملایر جای فرودگاه چیز دیگری میخواستند آقای احمدینژاد چه میگفت؟ و چند ساعت است یك كتاب آناتومی بدن گرفتیم دستمان و هی داریم بررسی میكنیم اگر قلب وی فرودگاه است باقی اعضا و جوارحش چه نقشی میتوانند داشته باشند. بگذریم.
7
وقتی آقای احمدینژاد به مردم میگوید: «مردم توی قلب من جا دارند» و بعد میگوید: «قلب من فرودگاه است» آدم میماند چه كار كند و پاش سست میشود.
مثلا فكر كنید عاشقی به معشوقش بگوید: «قلب من فرودگاه تو است.» معشوق مردد میماند باید فرود بیاید یا بلند شود. یا اگر بلند شد كجا فرود بیاید. یا اگر فرود آمد كی و كجا بلند شود. یا اگر فرود آمد و هواپیما بلند شد و رفت پی كارش، معشوق چه كار كند توی فرودگاه؟ خیلی پیچیده است. ببینید چه اوضاعی است. معشوق بلاتكلیف است. ما، مردم، كه جای خود داریم. برای مسافرانی كه در این لحظه توی هوا هستند آرزوی صبر و سقوط بیخطری داریم.
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، دورهی جدید، ستون کاناپه، 17 مهر 90، شمارهی 2280
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)