سه‌شنبه، مهر ۱۲، ۱۳۹۰

حمید بقایی روی کاناپه


 
 
حمید بقایی، معاون اجرایی آقای احمدی‌نژاد، از سفر آمریکا برگشت و خسته و کوفته روی کاناپه ولو و دراز شد و گفت: «نیویورک چقدر بزرگه. چقدر چراغ داره. مک دونالد از فری کثیف هم باحال‌تره وا. همه‌شون هم عین خارجی‌هان توی نیویورک. خیلی عجیبه که گشت ارشاد نداشتند. البته من خواستم به چند نفر تذکر بدم که تبرج نکنند، منتها این آمریکایی‌ها زبان‌شان خوب نیست و فارسی بلد نیستند. خلاصه خیلی خسته شدم.» 
کاناپه‌چی: «خسته نباشی. خب؟»
بقایی گفت: «برخی‌ رسانه‌ها شایعه‌ای درست ‌کردند که بنده با پسر و همسرم به سفر نیویورک رفته‌ام که البته این خبر از اساس کذب بوده و صحت ندارد.» 
کاناپه‌چی: «حالا ما هیچی. جواب زن و بچه‌ات را چه می‌دهی؟ اگر بگویند اگر نیویورک نرفتیم، شبیه همدان هم که نبود، پس کجا رفتیم؟ چه جوابی می‌دهی؟ اگر بگویند اگر ما نبودیم پس کی بود؟ خلاصه خود دانی.»
بقایی گفت: «اصلاً فرض را هم بر این بگیریم که طرف، خانواده‌اش را هم به سفر برده باشد، مگر خلاف قانون است؟ شاید هزینه سفر را خودش داده است.» 
کاناپه‌چی: «شاید را خوب آمدی.» 
بقایی گفت: «الان قشر متوسط جامعه توان سفر به خارج از کشور را دارند؛ حال آیا کسی را می‌توان پیدا کرد که به عراق یا مکه سفر نکرده باشد؟ در حالی که سفر به عراق و مکه خیلی بالاتر از هزینه سفر به کشوری مثل ترکیه در می‌آید.» 
کاناپه‌چی: «بله. خیلی‌ها را می‌شود پیدا کرد که به عراق یا مکه سفر نکرده‌اند. خیلی‌ها هم چون قشر متوسط بودند با اتوبوس رفتند و اتوبوس‌شان رفت هوا. روح‌شان شاد. البته راست می‌گویی هزینه سفر به عراق و مکه از هزینه سفر ترکیه بیشتر است اما هر دو از سفر آمریکا و اقامت در هتل وارویک خیابان 54 نیویورک بیشتر است. خب؟»
بقایی گفت: «برخی رسانه‌ها عکس‌هایی از هتل محل اقامت احمدی‌نژاد و هیئت همراه او را منتشر کرده‌اند که بسیار گران‌قیمت است در حالی که اصلاً اینگونه نبود.» 
کاناپه‌چی: «ما قشر متوسط فکر می‌کردیم از این گران‌تر نیست. اگر شما می‌گویی هست که حتما هست.» 
بقایی گفت: «حتی دادن هتل در نیویورک به احمدی‌نژاد و هیئت همراه، کار مشکلی شده بود چرا که هر هتلی جرات نمی‌کرد این کار را بکند.» 
کاناپه‌چی: «می‌فهمم.»
بقایی گفت: «همسر و خانواده بنده به آمریکا نرفتند اما این که می‌گویند در لیست پرواز بوده‌اند نمی‌فهم یعنی چه؟ بودن اسم در لیست نمی‌تواند دلیل باشد.» 
ما: «نه. این چه حرفی‌یه؟»
بقایی گفت: «می‌پرسند در آمریکا چه کار می‌کردم؟ من کنار آقای احمدی‌نژاد بودم.» 
ما: «باشه. باشه. مساله‌ای نیست. همین که با آقای احمدی‌نژاد کنار آمدید خوب است.»
بقایی گفت: «می‌پرسند اسفندیار رحیم مشایی هم کنار آقای احمدی‌نژاد بود؟ پاسخ من این است که من از این موضوع اطلاعی ندارم.» 
ما: «مگر آقای احمدی‌نژاد چندتا کنار دارد؟»
بقایی گفت: «مگه من وکیل رحیم مشایی هستم؟» 
ما: «نه. کنارش هستید.»
بقایی گفت: «رئیس دیوان عدالت اداری من را متهم به استفاده از بند "پ" در پرونده‌ی اقتصادی‌ام کرده که باید بگویم هر جای قانون را که گشتیم، چیزی به نام بند (پ) پیدا نکردیم.» 
کاناپه‌چی: «می‌فهمم. اما سوال این جاست که اگر از بند (پ) استفاده نکردید دقیقا از چه بندی استفاده کردید که ما و باقی مردم هم استفاده کنیم. با تشکر.»
 
با تشکر از شما
در انتها از خبرگزاری معزز و ضدضربه‌ی فارس و همچنین پدافند غیرعامل تشکر می‌کنیم که در آوردن حمید بقایی روی کاناپه با ما به صورت شبانه‌روزی تشکر کردند.





منتشرشده در روزنامه‌ی اعتماد، دوره‌ی جدید، ستون کاناپه، 12 مهر 90، شماره‌ی 2275
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)