ته و توی گفتار و رفتار آدمها در رابطههاشان را که در بیاوریم یک چیز بیشتر پشتش نیست؛
"مصادره به مطلوب"
یعنی آدمها را در قالبی میریزیم یا به مسیری هدایت میکنیم که با دادن کمترین امتیاز، بیشترین نفع را ببریم.
.این رفتار را آداب دوستی و در حالت خوشبینانهاش اما و اگرهای دوستی و دوست داشتن و دوست داشته شدن مینامیم
در چنین حالتی فرد در موقعیتی قرار میگیرد که حس میکند در عالم رفاقت زیر سندی را امضا کرده تا بیآنکه دانسته باشد قالبی دیگر برایش بسازند یا در مسیری دیگر هدایتش کنند، و این منجر به غم بزرگی میشود که به دل آدم چنگ میاندازد. در این حال شکل و کیفیت دوستی برای فرد روشن نیست و وقتی تلاش میکند این حس را به زبان بیاورد با خودش میاندیشد: «اینها که چیزی نیست... واقعا چه چیزی میتوانم در اینباره بگویم؟»
چیزی نمیتوان در اینباره گفت. به یک دلیل ساده؛ چون چیزی نیست.
"مصادره به مطلوب"
یعنی آدمها را در قالبی میریزیم یا به مسیری هدایت میکنیم که با دادن کمترین امتیاز، بیشترین نفع را ببریم.
.این رفتار را آداب دوستی و در حالت خوشبینانهاش اما و اگرهای دوستی و دوست داشتن و دوست داشته شدن مینامیم
در چنین حالتی فرد در موقعیتی قرار میگیرد که حس میکند در عالم رفاقت زیر سندی را امضا کرده تا بیآنکه دانسته باشد قالبی دیگر برایش بسازند یا در مسیری دیگر هدایتش کنند، و این منجر به غم بزرگی میشود که به دل آدم چنگ میاندازد. در این حال شکل و کیفیت دوستی برای فرد روشن نیست و وقتی تلاش میکند این حس را به زبان بیاورد با خودش میاندیشد: «اینها که چیزی نیست... واقعا چه چیزی میتوانم در اینباره بگویم؟»
چیزی نمیتوان در اینباره گفت. به یک دلیل ساده؛ چون چیزی نیست.