یکشنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۹۳

تقدیم به چند اصطلاح عامیانه - 34

غم‌هایش را می‌شمُرَد
دوباره و
سه‌باره و
برای هزارمین‌بار غم‌هایش را می‌شمُرَد...
عیدی‌هاش را هر بار می‌شمرد
کمتر می‌شد
مادرش می‌گفت «این‌قدر نشمر کم می‌شه»
و او حالا غم‌هایش را می‌شمرد
دوباره و دوباره و دوباره و دوباره و سال تحویل می‌شود و دوباره و دوباره و...