[برای پوریا عالمی]
تو شبیه پرندهای هستی
که همیشه رها و آزاد است
من ولی یک هوای آلوده
که امیدش همیشه بر باد است
من ولی یک هوای آلوده
که امیدش همیشه بر باد است
تو شبیه ستارهای در شب
من ولی یک چراغِ خاموشم
همهجا سرد و تار و تاریک است
روشنیها شده فراموشم
من ولی یک چراغِ خاموشم
همهجا سرد و تار و تاریک است
روشنیها شده فراموشم
تو زمین را سپید میبینی
من زمین را سیاه میبینم
تو به دنیا همیشه میخندی
من ولی تا همیشه غمگینم
من زمین را سیاه میبینم
تو به دنیا همیشه میخندی
من ولی تا همیشه غمگینم
تو پُرْ از خوابهای شیرینی
من ولی در مسیرِ کابوسم
تو از این دیوها نمیترسی
من ولی مثل بچهای لوسم
من ولی در مسیرِ کابوسم
تو از این دیوها نمیترسی
من ولی مثل بچهای لوسم
تو سفر کردهای به رویاها
من سفر کردهام به یک ای کاش
تو رسیدی به شهر رویایت
خواهشاً فکرِ دوستت هم باش
من سفر کردهام به یک ای کاش
تو رسیدی به شهر رویایت
خواهشاً فکرِ دوستت هم باش
[ فاضل ترکمن ]
۹۲/۳/۶
سهشنبه. ساعت ۴: ۴ ظهر