حاجیبابایی، که یکی از وظایف روزانهاش نوشتن تسلیت برای خانواده دانشآموزان کشتهشده یا همدردی با بچههای معلمهای کشتهشده است، دوباره نامه نوشته و پیام تسلیت داده:
«حادثه غمانگیز تصادف مینیبوس در محور شهرکرد به
لردگان و جان باختن 2 تن از فرهنگیان زحمتکش موجب تأثر و تألم اینجانب، عموم
فرهنگیان و دانشآموزان گردید.»
چرا حاجیبابایی متاثر و متالم گردیده است؟
الف- چون جان باختن 2 تن معلم
خیلی کم است. وقتی اتوبوس چپ میکند و 26 دانشآموز جانشان را از دست میدهند،
دیگر وقتی مینیبوس چپ میشود آدم توقع دارد دست کم پانزدهتایی آمار داشته باشیم.
ب- چون معلمان که با حقوق و
مزایای اینچنینی جان سالم به در بردهاند، حتما سختجان هستند و خیلی بد است که با
یک تصادف ساده به آموزش و پرورش ضرر بزنند.
چرا که چی؟
حاجیبابایی دو سه روز پیش
گفته بود: «اگه لازم باشه استعفا میدم.»
چرا لازم نیست حاجیبابایی
استعفا بدهد؟
الف- حیف این همه استعداد.
ب- تازه دارد آبدیده میشود.
پ- قصد دارد با تلفات سایپا و
ایرانخودرو رقابت کند.
ت- تا اسمش را در کتاب گینس
ثبت نکند ولکن نیست.
سرویس در محل
حاجیبابایی در ادامه گفته:
«اینجانب
ضمن عرض تسلیت به مردم استان چهار محال و بختیاری به ویژه فرهنگیان، دانشآموزان و
خانوادههای محترم و بازماندگان صبر مسئلت مینمایم.»
حاجیبابایی
این وعده را به بازماندگان و دیگر معلمان و دانشآموزان داد که میتوانند از امکان
آتشسوزی کلاس و بخاری، چپ کردن اتوبوس، تصادف مینیبوس، سقوط به دره، سقوط
هواپیما، ریختن سقف و دیگر امکاناتی که آموزش و پرورش برای ارتقای سطح کیفی آموزش
در نظر گرفته است – به صورت رایگان و البته سرویس در محل - استفاده کنند.
شعار هفته
ناظم سر صف در بلندگو میگوید:
آتش، مدرسه، بخاری
دانشآموزان یکصدا پاسخ میدهند:
وزیر بی بخاری ؟
تا اطلاع ثانوی صبحها به عنوان
شعار هفته در مدارس استفاده شود.
منتشرشده در روزنامهی قانون، ستون نشر اکاذیب، شماره 37 - 23 آذر