به یاد خونی که از تو بر آسفالت خیابان ماسید
به سلامتی تو
که مانده بودی بر دست شهر همچون آماس به چرکنشسته
لیوانهای پر از یخمان را سر میکشیم
ما ماستمان را میخوریم
و فراموش کردهایم که ماستخور تو را
چنان چنگ انداخته بودند که درختان سالها به بار ننشستند
و گاوها و گوسفندها گوشتشان تلخ شد
و مادران جفتجفت جنین مرده در باغچه چال کردند
یه سلامتی تو
به سلامتی خون ماسیدهات بر دستان شهر
به سلامتی تو
لیوانها
لیوانها
لیوانهای پر از یخ
آسفالت
آسفالت
آسفالتهای پر از خون
ماست
ماست
ماستهای ایستاده دور میز
با لیوانهای پر از یخ
به سلامتی تو
که مانده بودی بر دست شهر همچون آماس به چرکنشسته
لیوانهای پر از یخمان را سر میکشیم
ما ماستمان را میخوریم
و فراموش کردهایم که ماستخور تو را
چنان چنگ انداخته بودند که درختان سالها به بار ننشستند
و گاوها و گوسفندها گوشتشان تلخ شد
و مادران جفتجفت جنین مرده در باغچه چال کردند
یه سلامتی تو
به سلامتی خون ماسیدهات بر دستان شهر
به سلامتی تو
لیوانها
لیوانها
لیوانهای پر از یخ
آسفالت
آسفالت
آسفالتهای پر از خون
ماست
ماست
ماستهای ایستاده دور میز
با لیوانهای پر از یخ