جواد شمقدری: بیا با من چت کن. من جوادم. B-)
ما: واقعا جوادی؟ عیب ندارد. چت کنیم.
جواد شمقدری: احمدینژاد <3 و صفار هرندی x-( همچون ... كساني هستند که فقط همدیگر را تحمل میکنند.
ما: جواد جان، این حرف را قبلا زدی. یک حرف جدید بزن.
جواد شمقدری: همه اشعاری که در فیلمها درباره «لب کارون» خوانده میشود باید به سرودهای انقلابی تبدیل شود. رقاصبازیها هم از فیلم باید حذف شود تا بعد ببینیم چه میشود.
ما: اول اینکه مساله لب کارون یک مساله ملی محسوب میشود. دوم اینکه این حرفها هم قدیمی است و قبلا زدی. جواد جان تازه چی داری؟
جواد شمقدری: نباید فیلمهایی که سیاهنمایی میکنند، در خارج از کشور نمایش داده شوند، مردم ما محرم و بیگانگان نامحرم هستند.
ما: ما درست متوجه نشدیم اگر بیگانگان نامحرم هستند چرا وقتی میآیند داخل خودشان را میپوشانند؟ اگر ما محرم هستیم چرا وقتی میرویم خارج خودمان را نمیپوشانیم؟ جریان چیست جواد؟
جواد شمقدری: فیلمساز اگر بخواهد در خارج از کشور با بیگانگان حرف بزند خارج از منافع ملی است.این سیاست عین اصل دموکراسی است. :D
ما: بیزحمت حالا که شما دستت به تعریف کردن آشناست، مفاهیم و چیزهای دیگر را هم تعریف کن که فرقشان را بدانیم. ممنون.
جواد شمقدری: امیدوارم دوستان روزنامهنگار به اوین سر بزنند و ببینند كه زندان اوین درست مانند هتل است.
ما: آقا اینقدر هتله چرا شما خودت را اذیت میکنی و اقامت پنج ساله محروم از فعالیتهای اجتماعی نمیگیری؟ بعد چه شما امیدوار باشی چه نباشی، دوستان روزنامهنگار، به اوین سر میزنند. شما مراقب باش سرزده برایت مهمان نیاید.
جواد شمقدری: ما مخالف فعالیت صنوف نیستیم اما تصمیم وزیر ارشاد برای انحلال خانهی سینما؛ یك تصمیم قانونی است.
ما: جواد جان ما هم مخالف فعالیت شما نیستیم اما تصمیم انقلابی و قانونی هم نمیگیریم. میگیریم؟ نمیگیریم که. شما داری کارت را میکنی ما هم که کاری نمیتوانیم بکنیم چون کاری بکنیم ممکن است با تصمیماتی روبهرو شویم که در نتیجه یا حل شویم یا منحل.
جواد شمقدری: یه دقه صبر کن. محمد حسینی هم آنلاین شد.
ما: محمد حسینی؟ همان که مجری تلویزیون بود؟ B-) ؟ همان شومنه که رفت دوبی؟
جواد شمقدری: نه بابا. وزیر ارشاد را میگویم. :*
محمد حسینی: سلام. من محمد حسینیام. اومدم بگم در انتخابات خانهی سینما معلوم نیست كه چگونه رای گیری میكنند.
ما: راستش ما هم مثل شما... شما خودت را ناراحت نکن.
محمد حسینی: گروهی از هیات مدیره خانهی سینما در زمان انتخابات در ستاد ... بودند. جالب است برای من كه امروز آنها اهل گفتوگو شدهاند.
ما: آقا ما یک بار خواستیم گفتوگو کنیم منتها همه دهانشان پر بود و نمیتوانستند حرف بزنند. بگذریم. آقا در یک جمله بگویید آخه چرا خانهی سینما منحل شود؟
جواد شمقدری: آخه دوست دارم.
منتشرشده در ستون "بیا چت کنیم"، روزنامهی روزگار، 18 دی 90، شمارهی 1606
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)