پنجشنبه، دی ۲۲، ۱۳۹۰

تنور داغ است لطفا بچسبانید

ما: خب رد صلاحیت‌ها مشخص شد و الان تنور داغ است. وقتی تنور داغ است باید سریع چسباند. این چت گروهی را راه انداختیم که نماینده‌هایی که می‌خواهند بچسبانند بچسبانند. فقط دقت کنند که جای دیگری نچسبانند و فقط به تنور بچسبانند.
روزنامه ایران: بروید کنار. اول ما می‌چسبانیم.
ما: نمی‌شود که. گفتیم نماینده‌ها بچسبانند. بعد هم شما ارگان دولتی. نماینده‌ها را هم هیات‌های اجرایی وزارت کشور رد صلاحیت کرده. وزارت کشور تا آنجایی که ما شنیدیم برای دولت است و شرکت خصوصی نیست.
محمدباقر قالیباف و توابع: چرا فرار رو به جلو می‌کنید. اگه راست می‌گویید وایسید سر کوچه.
روزنامه ایران: خب این را مردم که نمی‌دانند. آهای مردم. من تیتر یک می‌کنم که ای داد و ای بیداد که "رد صلاحیت حامیان گفتمان احمدی‌نژاد" اتفاق افتاده. بشتابید بشتابید که حامیان دکتر را زدند. دکتر دکتره دکتر... بعد هم ما با قالیباف‌اینا کار نداریم با اون شهرداری کردنش. هر چی دکتر شهرداری خوب می‌کرد این قالیباف اصلا شهردار نمره.
هیات اجرایی دولت: وا. یعنی این‌قدر تابلو بود؟
علی مطهری: دل‌تون بسوزه. من آشنا دارم. زودی صلاحیتم تایید می‌شه.
مصطفا کواکبیان: باسه من هم سفارش می‌کنی علی؟ جون من بگو فامیل‌تون هوای من رو هم داشته باشه.
علی مطهری: تو مگه صلاحیتت تایید نشده؟ اصلا مگه امکان داره تو رد صلاحیت شی؟ سفارش چی‌ت رو بکنم؟ آخه واسه چی؟
مصطفا کواکبیان: آخه دوست دارم.  
علی لاریجانی: علی آقا مطهری. نگفتم مسائل خانوادگی رو مطرح نکنی؟  
علی مطهری: ئه؟ این‌طوری‌یه پس؟ اگه راست می‌گی چرا، احمد توکلی، پسرخاله‌ت رد صلاحیت نشد؟  
احمد توکلی: اصلا آدم با همکارش نباید فامیل شه. با فامیلش همکار. پسرخاله‌م که پسرخاله‌م. می‌خواستی مثل تو فامیل دور باشم؟  
حمیدرضا کاتوزیان: من هم رد صلاحیت شدم.
عباسپور: من هم رد صلاحیت شدم.
اکبر اعلمی: من هم رد صلاحیت شدم.
سهیلا جلودارزاده: من هم رد صلاحیت شدم.
قدرت علیخانی: خیلی بامزه‌س. دولت تمامی منتقدان خود را رد صلاحیت کرده است.
کوچک‌زاده: من هم رد صلاحیت شدم.  
علی مطهری: تو هم؟ جدی؟
کوچک‌زاده: نه. شوخی کردم بخندیم.  
کواکبیان: بچه‌ها بخندید. هر کی هر چی گفت انجام بدید. به قول شاعر آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است؛ هر کی هر چی گفت بخند.
حداد عادل: شلوغ نکنید. نوبت منه. انا ارید ان اکون رییس.
علی لاریجانی: اون‌وقت رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی هستی دیگه؟ من که بچه‌ی ناف نجف هستم این قدر عربی حرف نمی‌زنم و فارسی‌م بهتره.
حداد عادل: خب حالا تو هم.  
ما: خیلی خوشحال شدیم با شما نمایندگان عزیز گپ زدیم و چت کردیم و بیشتر با هم آشنا شدیم. خوب باشی گلم.



منتشرشده در ستون "بیا چت کنیم"، روزنامه‌ی روزگار، 22 دی 90، شماره‌ی 1610
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)