پنجشنبه، دی ۲۹، ۱۳۹۰

بمب خبری غیر مهم

تکتیک ترکاندن "بمب خبری" مقابل "بمب خبری" برای از بین بردن اثرات خبر اصلی تکنیک جدیدی نیست. تاریخ معاصر را نگاه کنیم از نمونه‌های "بمب خبری غیر مهم مقابل بمب خبری مهم" کم پیدا نمی‌کنیم. حالا اما برعکس شده. برای نمونه چند خبر مهم وجود دارد:
1- نرخ ارز و قیمت سکه
2- کاهش ارزش ریال + نرخ سود بانکی + نامعلومی تکلیف پرونده‌ی اختلاس و غیره
3- دریافت جایزه‌ی گلدن گلوب برای یک فیلم ایرانی
4- و ...
این‌بار اما هیچ بمب خبری "غیر مهمی" نیاز نبوده است. چرا؟ چون زحمت این مهم را مخاطبان خبر یعنی مردم کشیدند. با توجه به توضیح بالا و تیتر کردن اخبار مهم، به نظر شما "بمب خبری غیر مهم" چه چیزی است؟ کدام "خبر غیر مهم" فقط به خاطر مواجه جمعی "مهم" شده است؟
عکس تبلیغاتی نیمه‌برهنه‌ی یک بازیگر ایرانی در کیلومترها دورتر از ایران. این امر چه ارزش خبری مهمی دارد که "تیتر" شود؟ جز کنجکاوی سیری‌ناپذیر هم‌میهنان او؟ دقیقا جنس مواجهه با عکس نیمه‌برهنه‌ی این بازیگر از جنس مواجهه با فیلم خصوصی بازیگری دیگر در سال‌های نه چندان دور است. تنها تفاوت این‌که اولی خودخواسته و دومی ناخواسته (و شکستن حریم خصوصی افراد) است. در هر دو چیزی مشترک وجود دارد که در کمترین زمان ممکن بیشترین "تماشاچی" را به تب و تاب می‌اندازد. به نظر شما زیبایی‌شناسی هنری و امری سینمایی در جریان است یا آسیبی اجتماعی؟
به نظر شما "موضوع" این خبرها که مربوط به "فرد" است اهمیت دارد یا رفتار عمومی که مربوط به "جامعه" است؟
به نظر شما موضوعی است که کارشناسان سینمایی باید درباره‌ی آن اظهار نظر کنند یا کارشناسان اجتماعی به آسیب‌شناسی آن بپردازند؟
تماشای "نبایدها" جذابیت دارد و جامعه‌ای که "باید"های رسمی و عرفی عادتش داده هر چیز را پنهان کند کنجکاو کاویدن کنج‌های "نباید" است و چه جایی برای ارضای این عقده‌ی فروخفته بهتر از تماشای دیگران است وقتی خود در حریم امنی نشسته‌ایم؟ چه فرقی می‌کند "مگو" و "نباید" خودخواسته یا ناخواسته عیان شده باشد؟ آیا این اولین بار است که با عکس نیمه‌برهنه یا فیلمی لو رفته برخورد می‌کنیم؟ یا لذت کشف یا به سخره گرفتن موضوعی بومی در میان است؟ آیا مخالفان چنین پدیده‌ای چشم بر آن فرو می‌بندند و از تماشای آن خود را منع می‌کنند چون "نباید" نباید است و تماشا، تکرار و تکثیر آن "غلط" است؟ آیا موافقان چنین پدیده‌ای که آن را تایید می‌کنند با انتشار تصویر و فیلمی این چنین از خود و حریم خصوصی‌شان به همین راحتی کنار می‌آیند؟
آیا تنگ‌نظرانه به این موضوع نگاه می‌کنم؟ آیا کسی که برای تماشای فیلم و عکس نیمه‌برهنه‌ی بازیگر مهاجر، اینترنت را واکاویده است و دسترنجش را برای "اطلاع" دیگران ایمیل یا بلوتوث کرده است "دغدغه‌ی سینمایی" دارد یا "کنجکاوی بومی"؟ آیا او با همین دقت آنونس‌های فیلم‌های این بازیگران را هم جست‌وجو کرده و با ولع برای دوستانش به نمایش درآورده؟ آیا کسی که به خانه‌ی همسایه چشم می‌دوزد پرده‌ای کلفت بر پنجره‌اش نمی‌آویزد که حتا "سایه"ی حریم خصوصی و زندگی‌اش را منعکس نکند؟
بمب خبری ذهن مخاطب را گمراه می‌کند. اما مخاطبی که خود مشغول کاویدن کنج‌های خصوصی یا ممنوع است نیازی به بمب خبری جعلی ندارد، بمب اخبار واقعی و مهم کنار گوش او می‌ترکد و او سر از لاک خویش بیرون نمی‌آورد.