چهارشنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۰

شکل لیوان معنا دارد

محمود احمدی‌نژاد: با من هم چت می‌کنی؟  
ما: سلام مهربون. ما اصلا با همه چت می‌کنیم که با شما چت کنیم. باقی بهانه هستند. البته شما به خاطر نگاه مدیریت جهانی‌ای که دارید فقط با خبرنگار خارجی دوست دارید گفت‌وگو کنید. به به. چی بهتر از چت با شما؟
محمود احمدی‌نژاد: برخی‌ها از نوع برخوردها و فكرهایی كه می‌كنند انسان ناراحت می‌شود و غصه می‌خورد.  
ما: آخی. غصه نخورید. آخه چی شده؟
محمود احمدی‌نژاد: چرا برخی‌ فكر می‌كنند وقتی مردم می‌روند مسافرت، گناه می‌كنند، آن هم در مورد مردم ایران. این چه نگاهی است به ملت.  
ما: بی‌تربیت هستند. خیلی نگاه زشتی دارند به ملت. حالم بد شد. اصلا عجیب است که چنین نگاهی داشته باشند به مردم. واقعا تعجب کردم. بعد هم کی گفته بود که مردم می‌روند ترکیه کنار دریا، به این خاطر است که دریای ایران کنار ندارد، مردم باید بروند ترکیه؟ راستی درباره‌ی نسل‌کشی در ترکیه و مردم اسراییل و حجاب و دف و حرکات موزون و اینا کی حرف زده بود؟
حمید بقایی: من که نبودم.
اسفندیار رحیم مشایی: من هم که نبودم.
محمود احمدی‌نژاد: اسفندیار شما هم که آن‌لاینی رفیق.  
اسفندیار رحیم مشایی: من آن‌لاینم اما دارم با چراغ خاموش حرکت می‌کنم.  
محمود احمدی‌نژاد: این چه نگاهی است كه به ملت ایران دارید، چرا عده‌ای توی سر ملت می‌زنند؟
ما: دیگه شما هم داری غلو می‌کنی ها.  
محمود احمدی‌نژاد: انصافا از زمانی كه آقای مشایی به سازمان میراث فرهنگی آمده‌اند این سازمان متحول شد.  
اسفندیار رحیم مشایی: بوس.  
صولت مرتضوی (رییس ستاد انتخابات): آقای بشار اسد هم اکنون تفکر احمدی‌نژاد  عزیز ما را تمرین می‌کند و سرزده میان مردم می‌رود و بسیار زیبا به مدیریت می‌پردازد.
ما: بسیار زیبا را خوب آمدی. دستت درد نکند.
محمود احمدی‌نژاد: كارمندان جزو بیت‌المال هستند.
ما: از قدیم می‌گفتند مال بیت‌المال را خیلی‌ها می‌خورند و یک آب هم روش.
محمودرضا خاوری: من تکذیب می‌کنم. من و شرکا سه هزار میلیارد تومان بیشتر اختلاس نکردیم، مال بیت‌المال را هم نخوردیم.
ما: شما الان کجایی آقای خاوری؟ خانه‌تان کجاست؟
محمودرضا خاوری: الان بغل سلین دیون هستم.
محمود احمدی‌نژاد: هرجا ایرانی‌ها رفته‌اند، یك اثر فرهنگی از خود به جا گذاشته‌اند.
ما: دقیقا. شما این‌همه سفر استانی و سفر خارجی رفتید، اثراتت همه جا پیداست. یعنی یک جا نیست که اثر به جا نگذاشته باشید. دست شما درد نکنه.
محمود احمدی‌نژاد: متاسفانه برخی از آدم‌های كوته‌فكر كه قبلا بیشتر بودند و اكنون كمتر شده‌اند...
ما: بله. کمتر شده. اما دیگه شما هم داری غلو می‌کنی ها.
محمود احمدی‌نژاد: بله. متاسفانه برخی از آدم‌های كوته‌فكر كه قبلا بیشتر بودند و اكنون كمتر شده‌اند مطالبی می‌گویند؛ مثلا می‌گویند چرا یك كاشی را برداشته‌ایم و گذاشته‌ایم داخل موزه. بنده یادم می‌آید كه یك نفر پشت تریبون فرمان داد چند عدد حمام تاریخی را بزنند و خراب كنند.
ما: بنده یادم می‌آید همین سد سیوند را آبگیری کردند نصف تاریخ مملکت را آب گرفت. بنده یادم می‌آید خشک شدن دریاچه ارومیه را، اما حالا آن را می‌گذارم کنار که قبلا گفته بودید هر پانصد سال یک بار آبش ته می‌کشد. بنده یادم می‌آید بر باد رفتن سر سرباز هخامنشی را. بنده یادم می‌آید...
اسفندیار رحیم مشایی: خب حالا.
محمود احمدی‌نژاد: در یك زندگی انسانی حقیقی، زیبایی جایگاه مهمی دارد. حتی مثلا آرایش سفره معنا دارد، نوع چیدن خانه معنا دارد، شكل لیوان ( يا يا يا يا ) و نوع خوردن آب معنا دارد.
ما: خیلی عذر می‌خواهم این‌که شما می‌گویی خارجی‌ها بهش می‌گویند فنگ شویی. که جلوی انتشار کتاب‌های آن را وزارت ارشاد گرفته. شما احتمالا یکی از آن‌ها را مطالعه نکردید؟
محمود احمدی‌نژاد: ما افرادی را می‌شناسیم که با گرفتن نبض شما مانند پیشرفته‌ترین دستگاه‌های دیجیتال مثل سی‌تی اسکن ، بدن شما را اسکن می‌کنند. خودم دو بار خود را در اختیار این افراد قرار داده‌ام و آن‌ها با گرفتن نبض من تمام مشکلات و بیماری‌های بدن من را ذکر کرده‌‌اند و علتش را هم گفته‌اند.
ما: امیدواریم بتوانیم روزی برسد که این افراد را به عنوان صادرات غیرنفتی به جهان صادر کنیم تا برای کشور درآمدزایی کرده باشیم.
محمود احمدی‌نژاد: انسا‌ن‌ها موقعی بزرگ می‌شوند كه نگاه آن‌ها جهانی باشد.
ما: ما تا الان فکر می‌کردیم انسان‌ها با خوردن شیر مادر بزرگ می‌شوند. الان نگاه‌مان به دنیا عوض شد و احساس کوچکی کردیم. اصلا افسردگی گرفتیم. اصلا به خاطر بزرگ شدن ایرانی‌ها هم که شده، از امروز وزارت بهداشت باید خوردن شیر مادر را ممنوع کند و به جای آن کپسول و آمپول نگاه جهانی را برای بزرگ شدن انسان‌ها تجویز کند.
محمود احمدی‌نژاد: بعضا ما در این نظام‌های دموكراسی می‌بینیم كه به آدم‌ها و انسان‌ها فقط به عنوان یك برگه رای نگاه می‌شود.
ما: دیگه شما هم داری غلو می‌کنی ها.
محمود احمدی‌نژاد: من دیگه برم سفر استانی. بای.  
ما: ما همیشه چت‌مان کوچک بود، نهایتا تا نصف صفحه. اما این بار چون شما نگاه جهانی داشتید و بزرگ بودید ستون ما هم بزرگ شد و تا اینجا آمد. خداحافظ مهربون.
 
 
 


منتشرشده در ستون "بیا چت کنیم"، روزنامه‌ی روزگار، 28 دی 90، شماره‌ی 1614
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)