معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رييس جمهوری، که صرفا شغلش یک اسم دهانپُرکن دارد وگرنه از شغلش که تا حالا برای ما آشی، آبی، چایای چیزی گرم نشده است، آمد و توسعه داد خودش را و روی کاناپه وسیع شد. بعد چشمهاش را بست و تندی گفت: «نگاه دولت به طرح دورکاري جنسيتي نيست.»
ما گفتیم: «خب چرا چشمهات را بستی شما؟ خجالت ندارد که. چشمهات را باز کن چون خیالمان راحت شد نگاه دولت جنسیتی نیست.»
معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رييس جمهوری، که صرفا شغلش یک اسم دهانپُرکن دارد گفت: «در طرح دولت، مشاغلي که ارباب رجوع نداشته باشد و کارمند بتواند در هر جايي کار خود را انجام دهد، مشمول دورکاري مي شود.»
ما گفتیم: «پس فرمایش فرمودید این مشاغل مشمول دورکاری است؛ 1- ارباب رجوع نداشته باشد؟ 2- هر جایی بشود آن کار را کرد؟ درسته؟»
معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رييس جمهوری، که صرفا شغلش یک اسم دهانپُرکن دارد گفت: «بله. درسته.»
ما گفتیم: «خب این چه شغلی است که ارباب رجوع ندارد و هر ...؟»
بگذریم. رفتم پنجره را باز کردم. بعد پنجره را بستم و برگشتم. یعنی رفتم پنجره را که بسته بود باز کردم بعد پنجره را که باز بود بستم فقط برای اینکه یک کاری کرده باشم که موضوع حرف عوض شود. (خب به هر حال این ستون را خانواده میخواند و ما مسوولیم که درباره مشاغلی که ارباب رجوع ندارد و هر جایی میشود ... برای خواننده توضیح دهیم. اما خب نمیتوانیم توضیح دهیم. دست و بالمان بسته است. بگذریم؟)
معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رييس جمهوری، که صرفا شغلش یک اسم دهانپُرکن دارد گفت: «طرح دورکاري ارتباطي با جنسيت ندارد و به طور معمول خانمها در اين مشاغل بيشتر هستند و ماهيت دورکاري اين است که براي خانمها زمينه بهتري فراهم کند تا بتوانند به وظايف خانوادگي خود نيز عمل کنند.»
ما گفتیم: «ببخشید آقای معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رييس جمهوری، که صرفا شغلتان یک اسم دهانپُرکن دارد، الان با این حرفی که زدی آن حرفی که زدی و گفتی نگاه دولت به دورکاری جنسیتی نیست چی بود؟ جدا چی بود قضیه؟ آخه چرا توی دو تا پاراگراف مصاحبه دقت نمیکنید خط اول چی میگویید که توی پاراگراف دوم تکذیبش نکنید؟ خب چرا آدم را حرص میدهید؟ الان واقعا قضیه از موضوع شوخی خارج شده. خب دقت کنید جان من. چه عیبی دارد؟ اصلا یادداشت کنید از روی یادداشت بخوانید. شما را به این سوی چراغ قسم میدهم اذیت نکنید ما را. دیگر از کشف این تناقضات خندهمان نگیرد.»
معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رييس جمهوری، که صرفا شغلش یک اسم دهانپُرکن دارد گفت: «چرا؟ قبلا دوست داشتید. مردم هم دوست داشتند. الان دوست ندارید دیگر؟»
ما گفتیم: «نه.»
معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رييس جمهوری، که صرفا شغلش یک اسم دهانپُرکن دارد گفت: «آخه چرا؟»
ما گفتیم: «وجدانی شما خودت چرا نمیروی دورکاری؟»
معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رييس جمهوری، که صرفا شغلش یک اسم دهانپُرکن دارد گفت: «من از نزدیک کار میکنم آخه.»
ما گفتیم: «چرا دربارهی نگاه جنسیتی دولت اینطوری صحبت میکنی؟»
معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رييس جمهوری، که صرفا شغلش یک اسم دهانپُرکن دارد گفت: «آخر من شغلم یک طوری است که اسمش دهانپُرکن است و من با دهان پر نمیتوانم طور دیگری حرف بزنم.» پایان.
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، ستون کاناپه، 11 بهمن 90، شمارهی 2319
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)