چهارشنبه، دی ۲۱، ۱۳۹۰

قضیه ناموسی نیست پارلمانی است

علی مطهری: من حالم بده. احوالم بده. افسردگی گرفتم. :|
ما: وای بر من. چی شده علی؟
علی مطهری: می‌خواستم نامزد کنم. ولی نشد. قبول نکردند. افسردگی گرفتم.
ما: شاید آمدند تحقیقات محلی و اینا. توی محل و اینا با همسایه‌ها مشکلی ندارند؟
علی مطهری: بابا من فرزند شهیدم ها.
ما: البته خودم هم یک حدس‌هایی در این‌باره زده بودم. به هر حال نور به قبرشون بباره. [...] در هر صورت پس از طرف خانواده مشکلی نبوده و نامزدی شما رد نشده. عجیبه. ببینم توی فک و فامیل آدم مشکوک ندارید؟ جریان انحرافی‌ای اختلاسی‌ای معاندی فتنه‌اي چیزی ندارید؟
علی مطهری: جریان انحرافی B-) که نداریم. معاند هم نداریم. معتاد هم نداریم. اما این دامادمان خیلی مشکوک می‌زند...
ما: به چی‌ش مشکوکی؟ یعنی به خاطر آن نامزدی‌ت به هم خورده؟ خب شاید حق داشته. بله. حق داشته. اصلا شاید خودش زیرآبت را زده. مرد حسابی خودت زن و بچه داری بعد رفتی دوباره نامزد کردی؟ الان همین دامادتان برود دوباره نامزد کند تو نمی‌گویی چرا اصلا آمدی داماد ما شدی که باز هم نامزد کنی؟
علی مطهری: خودش هم نامزد کرده اتفاقا. اصلا با هم رفتیم نامزد کردیم.
ما: وای بر من. داریم به کجا می‌رویم؟ جامعه دارد به کجا می‌رود؟
علی مطهری: بابا نامزدی نامزدی هم که نبوده. بعد اصلا ربطی به زن دوم و این‌ها ندارد. من ثبت نام کرده بودم برای نامزدی مجلس که رد صلاحیت شدم.
ما: آها. من فکر کردم قضیه ناموسی است. اما قضیه پارلمانی است. عیبی ندارد. اصلا چرا رد صلاحیت شدی؟
علی مطهری: خب من رد صلاحیت شدم که تنور انتخابات را داغ کنم. بعد هم هر کی رد صلاحیت می‌شود پز می‌دهد که کارش خیلی درست بوده. حالا من هم می‌توانم پز بدهم. :)
ما: علی جان، بیا شرط ببندیم ببینیم صلاحیتت تایید می‌شود یا نه. منتها چون شرط بندی مجاز نیست به جایش یک خاطره برایت تعریف می‌کنم. ما یک منشی دارد شرکت‌مان، طفلک – به ز شما نباشه - خیلی خوشتيپ نیست و بدلباس است و همیشه هم افسرده و ناراحت است. اما یک روز دیدیم خیلی شاد و خوشحال و شنگول آمد. پرسیدیم: « چرا این قدر خوشحالی؟» گفت: «امروز گشت ارشاد من را گرفت.» گفتیم: «این‌که باعث ناراحتی است و تا حالا هم هر کسی را گرفتند طرف غمگین و افسرده شده.» گفت: «نه خیر هم. این‌ها خوش‌تیپ‌ها را می‌گیرند. حالا فکر کن من را هم گرفتند. یعنی صلاحیت خوش‌تیپی من هم تایید شده.»
علی مطهری: :|
 


منتشرشده در ستون "بیا چت کنیم"، روزنامه‌ی روزگار، 21 دی 90، شماره‌ی 1609
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)