اگر آمدن روی کاناپه شغل محسوب شود برادران لاریجانی با توجه به اشتغال و حضور همیشگیشان در ستون کاناپه باید از مشاغل دیگرشان استعفا دهند چون دوشغله محسوب میشوند. به همین مناسبت ما از آقای ذیصلاح میخواهیم این مساله را بررسی کند.
لاریجانی توصیه کرد
با این مقدمه برویم سر موخره که لاریجانی، جوادشون نه، علیشون دوباره و سهباره آمد روی کاناپه، راست راست نشست اما خیلی ظریف لم متمایلی به چپ داد. بعد گفت: «من توصیه دارم.»
ما گفتیم: «میفهمم.»
لاریجانی، علیشون، گفت: «من به آنها که تازه به سیاست رسیدهاند توصیه دارم...» اینجا یک سرفه کرد و ادامه داد «...این تازه به دورانرسیدهها، منظورم تازه به سیاسترسیدهها است گویا در ارتقاء در این زمینه خیلی هم عجله دارند...» اینجا دوتا سرفه کرد و ادامهتر داد «برای همین دائماً به این و آن لگد میزنند.» در این لحظه پشتش را کمی مالید و گفت: «برای همین...» و در حالی که محل آسیبدیده سیاسی را نوازش میکرد زیر لبی یک آخی ظریفی گفت و اضافه کرد: «برای همین دائما به این و آن لگد میزنند. خب نزنید آقا... نزنید... لگد سیاسی نزید... خب آدم دردش میگیرد...»
به همین مناسبت ما برای لاریجانی، علیشون، یک حکایت سیاسی تعریف کردیم؛
درد سیاسیتان نمیگیرد؟
دو سیاستمدار (هر دو تازه به دوران و تازه به سیاست رسیده) داشتند خیلی با دقت، به مواضع سیاسیشان لگد سیاسی میزدند. یکی از راه رسید و گفت: «آقایون، آقایون، لگد سیاسی میزنید هی به مواضع سیاسیتان، دردتان نمیآید؟»
آن دو گفتند: «نه. پوتین پایمان کردیم.»
ادامه لاریجانی روی کاناپه
لاریجانی که تحت تاثیر حکایت بالا قرار گرفته بود به نقل از رسانهها گفت:«بله. لگد زدن ندارد که.»
ما گفتیم: «بله. وقتی میشود به سمت پارهآجر پرت کرد چرا له هم لگد بزنیم؟»
علی لاریجانی که کماکان داشت توصیه میکرد به نقل از رسانهها گفت: «ای تازه به سیاسترسیدهها! بهم لگد نزنید. نردبام را بیاورید و آرام آرام بالا بروید.»
ما گفتیم: «توصیهی خوبی بود. منتها الان نردبام ارتقای سیاسی کو؟»
لاریجانی گفت: «دست داداش است. امانت برده نیاورده هنوز.»
ما گفتیم: «پس ملت چطوری از سیاست بروند بالا؟»
گفت: «از پله. مگه زمان ما نردبام بود؟»
ما گفتیم: «نه. البته آن زمان سیاست خیلی هم بالا نبود، در سطح بود. یعنی همین که به یک سطحی میرسیدی یا یک نگاه سطحی داشتی بهت میگفتند فعال سیاسی.»
از نردبان به کاناپه
در این لحظه یکی از نردبان آمد بالا و از پنجره آمد تو و گفت: «من از نردبان سیاست آمدم بالا و ارتقا پیدا کردم. حالا چی کار کنم؟»
ما گفتیم: «بیا عزیز جان. حالا باید بیایی روی کاناپه دراز بکشی ببینیم دردت چیست.»
منتشرشده
در روزنامهی اعتماد، 22 فروردین 91
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)