حاجیبابایی که وزیر آموزش و پرورش است دیروز پا شده رفته مجلس که به سوال نمایندگان پاسخ دهد. سوال چه بوده؟ سوال این بوده: «چرا مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان را با وجود انتقادات فراوان برکنار نمیکنید؟"
حاجیبابایی چی کار کرده؟ با اهن و تولوپ رفته پشت تریبون و ایستاده و یک نگاه به پایین کرده یک نگاه به بالا کرده یک نگاه به نمایندگان کرده و بعد اهم اهم یک سرفه کرده و سینهاش را صاف کرده (همهی اینها هم پشت تریبون مجلس بوده) بعد گفته: "ما که مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان را برکنار کردیم.» بعد نیشش باز شده و خندیده آمده پایین. همین.
کل قصه این است. بعد باهنر که نایبرییس بوده اوج واکنشی که نشان داده این بوده که بگوید: «وا! این چه وضعشه؟ این چه سوالی بود؟ این چه جوابی بود؟»
بعد کواکبیان که این سوال را کرده بوده و دیده وزیر به نیشش خندیده شاکی شده و توی میکروفون گفته: «آقای وزیر! لطفا مثل رییستان با ما شوخی نکنید.»
صفاییه
آخی. دل آدم کباب میشود. نماینده خواهش میکند وزیر باهاش توی مجلس شوخی نکند. حالا به نظر ما، نمایندهها شانس آوردهاند که هیات دولت مثل ریسشان، آقای احمدینژاد، برای صفا کردن نمیروند مجلس. وگرنه فکر کنید هر وقت وزرا میخواستند صفا کنند میرفتند مجلس، چه فشاری به مجلس میآمد. یک لحظه بهش فکر کنید. فکر کنید هیات دولت فقط برای شوخی کردن و صفا کردن برود مجلس. ما پیشنهاد میدهیم اگر هیات دولت، آقای احمدینژاد و وزرایش فقط برای "صفاکاری" میخواهند بروند مجلس، اسم مجلس به "صفاییه" تغییر کند.
چه کسی سر شوخی را باز کرد؟
خب حالا که آقای احمدینژاد سر شوخی را با مجلس باز کرده، و همه دارند با مجلس شوخی میکنند، ما پیشبینی میکنیم در آینده وزرا چطوری به مجلس خواهند رفت.
- یک از وزیران با دمپایی ابری لاانگشتی و پیژاما در حالیکه یک متکا زده زیر این بغلش و توی آن دستش یک کیسه تخمهی ژاپنی (که از چین وارد شده!) است، لخلخکنان وارد صحن مجلس میشود و همان وسط مسط ها متکا را میزند زیر سرش و دراز میکشد و در حالی که دارد تخمه میشکند میگوید: «چه حالی میده... نمایندهها سوالتون چی بود راستی؟»
- یک از وزیران با دمپایی ابری لاانگشتی و پیژاما در حالیکه یک متکا زده زیر این بغلش و توی آن دستش یک کیسه تخمهی ژاپنی (که از چین وارد شده!) است، لخلخکنان وارد صحن مجلس میشود و همان وسط مسط ها متکا را میزند زیر سرش و دراز میکشد و در حالی که دارد تخمه میشکند میگوید: «چه حالی میده... نمایندهها سوالتون چی بود راستی؟»
- یکی دیگر از وزیران در حالی که وسط مجلس دارد به خودش کرم ضد آفتاب میمالد عینک دودیاش را بر میدارد و میگوید: «آخیییش... نمایندهها گفته بودند از من چه سوالی دارند؟»
بعد یکی از نمایندهها میگوید: «آقا ما میخواستیم شما را استیضاح کنیم.»
وزیر هم کرم ضد آفتاب مالان به خودش میزند زیر خنده و میگوید: «ها ها ها... خیلی بامزه بود. دیگه جوک جدید چی بلدید؟»
- بعید هم نیست یک اتوبوس جهانگردی – ایرانگردی وارد صحن علنی مجلس شود. بعد هیات دولت با شلوارک بر پا و تیشرت بر تن و کولهپشتی بر پشت و کلاه حصیری بر سر و عینک آفتابی بر صورت یکی یکی از اتوبوس پیاده میشوند. لیدر و سرگروه این تیم هم آقای احمدینژاد است که به وزرا میگوید: «اینجا صفاییه، یکی از باصفاترین مناطق صفاخیز کشور است. وزرای عزیز دقت کنند دو ساعت بیشتر اینجا نیستیم. هر کی هر کاری و هر صفایی خواست میتواند بکند. با هر نمایندهای هم خواستید شوخی کنید عیبی ندارد چون من قبلا سر شوخی را باز کردم. دیگر سفارش نمیکنم. به همگیتان خوش بگذرد... صفاکاریتان تمام شد بیایید جلوی همین اتوبوس که کلیدش دست رحیم مشایی است که برویم بعدش شهربازی صفا کنیم.
منتشرشده
در روزنامهی اعتماد، 21 فروردین 91
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)