محمدتقی رهبر گفت: خیلی از مردم راضی هستند گرانی و مشکلات اینچنینی
بیشتر شود، اما بیحجابی کم شود.
مردم گفتند: بیشترش کن. آره... بیشترش کن. گرانی را بیشتر کن داریم
حال میکنیم. آره... تو چه خوب ما را درک کردی... آره... ما خیلی راضی
هستیم...
مردم اضافه کردند: شما آن موقع هم که نماینده بودی از قول ما خیلی حرفها
زدی که ما مانده بودیم این حرفها را از کجای ما درمیآوری. حالا که نماینده مردم
نیستی، بگذار به درد گرانی خودمان بسوزیم و بسازیم پدر جان.
مردم گفتند: دولت راضی. مجلس فعلی و مجلس قبلی راضی. بیچاره و باقی
قضایای پدر ناراضی.
حالا حکایت محمدتقی رهبر است
یک آقایی دماغش را گذاشته بود روی یک تکه سنگ و بعد با قلوه سنگی محکم
میکوبید روی دماغش و هر دفعه آه و نالهاش میرفت هوا.
یک کارشناس آمد و گفت: «ببخشید شما دماغتون رو میذاری روی سنگ و با
قلوه سنگ میزنی روش دردت نمیاد؟»
آقاهه گفت: «چرا. دردم میآید.»
کارشناس گفت: «خب چرا میزنی؟»
آقاهه گفت: «چون وقتهایی که نمیزنم خیلی خوشم میآید.»
حالا حکایت محمدتقی رهبر و تحلیلش از مردم است. احتمالا محمدتقیآقای
رهبر فکر میکند مردم هم از گرانی دردشان میآید اما وقتی خرید نمیکنند از گرانی خوششان
میآید.
سوال تستی
به نظر شما چرا محمدتقی رهبر فکر میکند مردم از گرانی راضی هستند؟
الف- نمیداند راضی یعنی چی.
ب- نمیداند گرانی یعنی چی.
پ- نمیداند مردم یعنی چی.
ت- به روح اعتقاد ندارد.
حالا حکایت باقی نمایندههاست
چون محمدتقی رهبر نماینده سابق مجلس است، ممکن است شما فکر کنید برای
همین حرف که از قدیم مانده، حرف مردم را یک چیز دیگری میگوید. اما خیالتان راحت.
اصولا اپیدمی است که نمایندگان مردم حرفی که میزنند ربطی به حرف مردم نداشته
باشد. در همین راستا، و برای اینکه نمایندگان ثابت کنند وکیلالدوله هستند، به
خبر زیر توجه کنید:
رییس کمیسیون اجتماعی مجلس گفت که ۱۶۴ نفر از نمایندگان نامه قدردانی
از عملکرد سعید مرتضوی در سازمان تأمین اجتماعی را امضا کردند.
مردم در همین رابطه گفتند: فقط شماها خوبید.
164 نماینده گفتند: میدانیم.
مردم گفتند: دارید حیف میشوید توی مجلس. کاش مستقیم کارمند دولت میشدید.
164 نماینده گفتند: آره واقعا. منتها آشنا نبودیم. الان فهمیدیم چی به
چی است.