شعری برای موهایت نوشتهام که دیگر به کار نمیآید
با پس و پیش کردن کلمات و تغییر چند کلمه به کلماتی دیگر از آن طنابی میبافم
این سطر نیست طنابی است که بافتهام
کسی این طناب را میخواند و خودش را دار میزند
کسی این طناب را میخواند و با آن تابی میبندد
کسی این طناب را میخواند و قایقی را به اسکله محکم میکند
کسی این طناب را میخواند و از دیوار بالا میرود
کسی این طناب را میخواند و با کودکان دیگر بازی سرخوشانهای میآغازد
من اما وقتی موهات دیگر به کارم نمیآید
این طناب را با کلماتی پس و پیش میبافم و به گوشهای میاندازم
با پس و پیش کردن کلمات و تغییر چند کلمه به کلماتی دیگر از آن طنابی میبافم
این سطر نیست طنابی است که بافتهام
کسی این طناب را میخواند و خودش را دار میزند
کسی این طناب را میخواند و با آن تابی میبندد
کسی این طناب را میخواند و قایقی را به اسکله محکم میکند
کسی این طناب را میخواند و از دیوار بالا میرود
کسی این طناب را میخواند و با کودکان دیگر بازی سرخوشانهای میآغازد
من اما وقتی موهات دیگر به کارم نمیآید
این طناب را با کلماتی پس و پیش میبافم و به گوشهای میاندازم
[شبانه بی شاملو - 28]