با گوزن زیبایم رفتیم رستوران.
یک خانم و آقایی آمدند و گفتند: شما گیاهخواری؟
گوزن زیبایم گفت: به صورت رسم و رسوم خانوادگی، بله. ولی من حساسیت ندارم. کله پاچه دوست دارم. پیتزا پپرونی هم میخورم. الان میخواهم خورش قیمه سفارش بدهم.
خانم و آقا گفتند: وای بر ما. وای بر تو. آیا گیاهخوار نیستی؟ چطوری دلت میآید گوشت حیوان بخوری؟
گوزن زیبایم گفت: چطوری؟ با کارد و چنگال و قاشق.
خانم و آقا گفتند: ننگ بر تو باد. یعنی حاضری همنوعت را بخوری؟
گوزن زیبایم گفت: شما همنوع خودتان را نمیخورید؟
خانم و آقا گفتند: بیادب. ما گیاهخواریم و امکان ندارد تو را بخوریم.
گوزن زیبایم گفت: برای چی؟
خانم و آقا گفتند: چون این یک عمل وحشیانه است.
گوزن زیبایم گفت: من مشکلی ندارم. اگر دوست دارید میتوانید من را بخورید.
خانم و آقا گفتند: خاک بر سرت.
گوزن زیبایم رو کرد به من و گفت: این آقا و خانوم، فکر میکنند خشونی که در حرفزدنشان است از خشونت جویدنشان کمتر است؟ اگر گازم میگرفتند کمتر دردم میآمد...
گفتم: تو واقعا کله پاچه میخوری؟
گوزن زیبایم گفت: نه. معلوم است که نه. منتها یکی بیاید گیاهخواربازی جلویم در بیاورد، و از آن بدتر، بخواهد به عنوان استاد بزرگ همه را زورکی به راه خودش بیاورد، خوشم میآید حرصش را در بیاورم.
و غوشه غوشه خندید و ماکارانی سفارش داد.
یک خانم و آقایی آمدند و گفتند: شما گیاهخواری؟
گوزن زیبایم گفت: به صورت رسم و رسوم خانوادگی، بله. ولی من حساسیت ندارم. کله پاچه دوست دارم. پیتزا پپرونی هم میخورم. الان میخواهم خورش قیمه سفارش بدهم.
خانم و آقا گفتند: وای بر ما. وای بر تو. آیا گیاهخوار نیستی؟ چطوری دلت میآید گوشت حیوان بخوری؟
گوزن زیبایم گفت: چطوری؟ با کارد و چنگال و قاشق.
خانم و آقا گفتند: ننگ بر تو باد. یعنی حاضری همنوعت را بخوری؟
گوزن زیبایم گفت: شما همنوع خودتان را نمیخورید؟
خانم و آقا گفتند: بیادب. ما گیاهخواریم و امکان ندارد تو را بخوریم.
گوزن زیبایم گفت: برای چی؟
خانم و آقا گفتند: چون این یک عمل وحشیانه است.
گوزن زیبایم گفت: من مشکلی ندارم. اگر دوست دارید میتوانید من را بخورید.
خانم و آقا گفتند: خاک بر سرت.
گوزن زیبایم رو کرد به من و گفت: این آقا و خانوم، فکر میکنند خشونی که در حرفزدنشان است از خشونت جویدنشان کمتر است؟ اگر گازم میگرفتند کمتر دردم میآمد...
گفتم: تو واقعا کله پاچه میخوری؟
گوزن زیبایم گفت: نه. معلوم است که نه. منتها یکی بیاید گیاهخواربازی جلویم در بیاورد، و از آن بدتر، بخواهد به عنوان استاد بزرگ همه را زورکی به راه خودش بیاورد، خوشم میآید حرصش را در بیاورم.
و غوشه غوشه خندید و ماکارانی سفارش داد.