شنبه، آبان ۲۸، ۱۳۹۰

من از تویی که نظرسنجی کردی از من، گله می‌کنم دل نمی‌کنم

مصطفی پورمحمدی آمد روی كاناپه نشست و گفت: «گاهی گفته می‌شود مسوولان كار نكردند و همه‌چیز را به هم ریختند.»
گفتم: «می‌فهمم... می‌فهمم... در تكذیب حرف شما بگویم كه اتفاقا ما معتقدیم مسوولان كار كردند منتها كار خودشان را كار كردند. كاری هم به این كارها نداشتند. بعد هم در تكذیب حرف شما بگویم یعنی چه مسوولان همه‌چیز را به هم ریختند؟ این جریان فتنه وجریان انحرافی بود كه همه‌چیز را به هم ریخت، مسوولان بیچاره كه هی دارند همه‌چیز را مرتب می‌كنند. یعنی شما از مردم هم بپرسید كی چیزها را به هم ریخت؟ می‌گویند: «جریان فتنه وجریان انحرافی. ولی اگر بپرسید چه كسانی همه‌چیز را مرتب می‌كنند؟ مردم بی‌برو و برگرد می‌گویند: مسوولان مرتب می‌كنند.»
اعشار هم بدهید بد نیست
پورمحمدی گفت: «حال اخیرا از مردم یك نظرسنجی به عمل آمد مبنی بر اینكه آیا از زندگی راضی هستند یا خیر؟ 65 درصد اعلام رضایت كردند، 23 درصد نظر متوسط دادند و در مقابل 12 درصد هم گفتند از زندگی ناراضی هستیم.»
گفتم: «اگر نظر ما را می‌سنجیدند ما یك طوری نظر می‌دادیم كه این آمار شما اعشاری شود تا آدم باورش شود. چطوری دقیقا 65 درصد گفتند همه چی آرومه؟ یعنی محض نمونه مثلا بگویید 64/98 درصد مردم احساس شدید خوشبختی می كنند.»
نسبت عكس ما و آمار
پورمحمدی كه بی‌خیال قضیه نمی‌شد و قصد داشت ما را خوشبخت نشان دهد گفت: «اما من می‌خواهم بگویم اینكه تعداد زیادی از مردم از زندگی راضی هستند نشان می‌دهد كه مدیران تا حدی كار خود را خوب انجام داده‌اند. نباید از این نكته غفلت شود.»
من مانده‌ام چطوری مدیران و مسوولان «تا حدی» كار خود را خوب انجام دادند اما «تعداد زیادی از مردم» راضی هستند؟ یعنی توی این مملكت همه‌چیز نسبت عكس با هم دارد واقعا؟ مثلا شما 3000 میلیارد اختلاس كنی می‌روی كانادا، اما 100 هزارتومان كیف‌زنی كنی می‌روی كوكاكولا می‌نوشی.
ما اصولا از این آمار می‌فهمیم مردم ایران دوست ندارند فشار روی مسوولان و مدیران باشد. یعنی اگر بدانند آنها كاری نمی‌كنند احساس رضایت می‌كنند، اگر متوجه شوند مسوولان افتادند توی زحمت و دارند كار می‌كنند ناراضی می‌شوند. بله. مملكت پیچیده، آمار پیچیده. اصلا همه‌چیزمان به همه‌چیزمان پیچیده.
گله می‌كنیم دل نمی‌كنیم
پورمحمدی كه می‌خواست گل‌گاوزبانش را با قند بخورد گفت: «در این نظرسنجی از مردم سوال شد كه نظر شما راجع به گرانی چیست كه مفصلا گله می‌كنند. گله سر جای خودش است. یعنی به من و شما انتقاد كرده و ناراحت هستیم ولی می‌گویند كه ما از زندگی راضی هستیم.»
من به عنوان یكی از مردم صدام را رها كردم و خواندم: «هیشكی شهروندت اینجور كه منم نبود و نشد لاف نمیزنم / من از تویی كه نظرسنجی كردی از من، گله می‌كنم دل نمی‌كنم...»
و با دست اشاره كردم كه همه با هم. و همه با هم تكرار كردیم: «من از تویی كه نظرسنجی كردی از من، گله می‌كنم دل نمی‌كنم...»
حد مسوولان میل به بی‌نهایت می‌كن
مصطفی پورمحمدی كه قند را پیدا نكرده بود و جوشانده‌اش را تلخ خورده بود، گفت: «یكی از علل نارضایتی‌ها این است كه به مردم وعده‌های زیاد داده‌ایم و انتظارشان زیاد است. چرا اینقدر خود را بدهكار می‌كنیم؟ مسوولان باید در حد توان خود قول بدهند.
ما پیشنهاد می‌كنیم وزرا، مدیران و مسوولان حد خودشان را بگویند كه تكلیف مردم هم مشخص شود.

منتشرشده در روزنامه‌ی اعتماد، دوره‌ی جدید، ستون کاناپه، 28 آبان 90، شماره‌ی 2313
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)