به من نگو چرا
من تنها کسی هستم که به شما نمیگویم چرا، چون واقعا در اصل قضیه فرقی نمیکند چی چرا.
تاریخ انگشت
کسی انگشت را نمیشناخت و اصولا کسی نمیدانست چیزی به اسم انگشت وجود دارد. اولین بار دانشمندان که باستانشناس بودند روی دیوار غاری که در منطقهی بینالجوبین بود طرحهایی زغالی از آیپد، ایکسباکس، ماکروفر دیدند که متعلق به یک میلیون سال پیش بود. آیا انسان غارنشین وقتی از شکار روزانه باز میگشت هدفون آیپدش را از گوشش در میآورد و سپس گوزنبرگرش را در ماکروفر گرم میکرد؟ بعد مینشست جلوی آتش، یک تکه چوب درون آن میانداخت و سپس ایکسباکس سنگیاش را بازی میکرد؟ این موضوعاتی است که دانشمندان که باستانشناس هستند هنوز برای آن جوابی پیدا نکردهاند. اما چندی پیش پسر پرفسور ریاضی، دانشمند ایرانی، که فخر ایران و جهان است، در مصاحبهای افشا کرد که پدرش پرفسور ریاضی گفت: «بابام، جناب پرفسور ریاضی، روی دیوار یک غار اثری پیدا کرده است که معلوم نیست اثر چیست.» وی گفت:«بابام به صورت مخفیانه خیلی تحقیق کرد و دست آخر به این نتیجه رسید که اثر مذکور اثر انگشت است.» پسر پرفسور گفت: «بابام گفت اما سوال اینجا بود که انگشت چی هست که اثر دارد؟»
نظریهی انگشت بومی
یکی از افتخارات ما علاوه بر اینکه هنر نزد اهالی آن است و اولین منشور حقوق بشری جهان را دارد و شعر میازار موری که دانهکش است سر در آن ساختمانه هست که پشت سازمان ملل است، نصب است، نظریهی انگشت اشت. نظریهای که علم جهان به قبل و بعد از آن تقسیم میشود.
انگشت علمی
بعد از طرح نظریهی انگشت توسط این دانشمند ایرانی که بیشتر از اینکه فخر ایران و جهان باشد فخر پسرش است، دانشمندان جهان انگشت (که بعدا کشف شد) به دهان حیران ماندند. آنان شبانه روز روی نظریهی انگشت ایرانی کار کردند تا به این نتیجه رسیدند که انگشت یک چیز کاملا علمی است. فرمول اثبات علمی انگشت و تعداد آن در انسان:
تعداد انگشت (an) = کف (kaf) ضربدر دست (das) تقسیم بر ده (dah)
انگشت دولتی؟ انگشت همگانی
بعد از اینکه انگشت از لحاظ علمی ثابت شد قرار شد دولتهای بزرگ دنیا روی آن دست گذاشتند تا انگشت را تصاحب کنند. اما فعالان حقوق انگشت زیر بار این حرف انگشتی نرفتند. جنگهای بزرگی سر مسالهی انگشت به وجود آمد. چندین نفر جان خود را از دست دادند. چندین نفر جان از انگشتشان در رفت. نهضت انگشتی کوچه به کوچه، شهر به شهر، کشور به کشور گسترش پیدا کرد. جامعهی جهانی هزینهی زیادی برای انگشت پرداخت کرد. بعدها در تاریخی نامعلوم در عهدنامهی انگشت نهم، دول دنیا توافق کردند انگشت را جزو حقوق اساسی مردم بدانند و در انگشت مردم دخالت نکنند. بدین ترتیب انگشت از انحصار ابرقدرتهای جهانی خارج شد و قرار شد آن را به درون جامعه وارد کنند تا جنبهی همگانی بگیرد.
بیانیه انگشت
هر کس انگشت خودش را دارد و انگشت هر کسی برای خودش است و هیچ کس حق ندارد انگشت کسی را بگیرد یا انگشت ....
انگشت برای همه همه برای انگشت
پس از انتشار بیانیه انگشت زیر نظر ناظران بینالمللی توزیع انگشت شروع شد و به مردم که پیش از این انگشت نداشتند انگشت رساندند. مردم که انگشتدار شده بودند جشن گرفتند و در تقویم اولین سهشنبه آبان هر سال را روز انگشت نام نهادند.
اثر انگشت
یک خبرنگار جسور پس از چندهزار سال به این نتیجه رسید که سر مردم کلاه رفته و آنها انگشتدار شدند اما اثری از انگشتشان نیست. او توانست مدارکی به دست آورد که اثر انگشت مردم مورد استفادههای سوء قرار میگیرد. مردم برای بازپسگیری اثر انگشتشان اعتراض کردند. در نهایت قرار شد انگشت متعلق به فرد اما اثر انگشت جزو اموال عمومی محسوب شود. این خبر مردم را انگشت به دهان حیران کرد.
اثر انگشت - 2
سالها بعد که قبح انگشت و اثری که روی افراد جامعه میگذارد ریخت، قرار شد در انتخابات مردم (روی برگه) انگشت بزنند و اثر انگشتشان را (روی برگه) روی مسوولان (و اثر مسوولان را روی جامعه) ببینند.
انگشت صنعتی میشود
تکنوکراتها آستینها را بالا زدند و انگشت را صنعتی کردند. تولید انگشتر از مهمترین فعالیتهای آنها بود.
انگشتدانه
محافظهکاران که آبشان با تکنوکراتها در یک جوب میرفت اما از این قضیه معذب بودند، با انگشتر مخالفت کردند و گفتند انگشتداته ایرانیتر است.
انگشتنما
انگشت موضوعی عمومی شده بود. هر کسی در بین عموم محبوبیت پیدا میکرد مردم با انگشت نشانش میدادند. هر کسی هم که در بین عموم منفور میشد باز هم مردم انگشت نشانش میدادند.
انگشت ادبی
آقای فردوسی که ادبیات فاخرش خوب بوده دربارهی انگشت گفته: «ده انگشت برسان سیمین قلم / برو کرده از غالیه صدرقم»
آقای فردوسی که ادبیات عامیانهاش گویا خوب نبوده گفته: «یکی مرد بینام باید گزید / که انگشت ازان پس نباید گزید»
یا گفته: «کسی در جهان پشت ایشان ندید / برهنه یک انگشت ایشان ندید»
آقای فردوسی موضعگیری سیاسی هم داشته: «که افراسیاب از بلا پشت توست، به شاهی نگین اندر انگشت تست / مرا نیز تا جان بود در تنم، بکوشم که پیمان تو نشکنم»
که میگوید جان در بدن و نگین در انگشت با هم ارتباط مستقیم دارند.
انگشت ادبی – 2
آقای حافظ هم دربارهی انگشت به نتایج زیر رسیدند: «در این ظلمتسرا تا کی به بوی دوست بنشینم / گهی انگشت بر دندان گهی سر بر سر زانو»
یا چنین نتیجهی عجیبی که ما از درکش عاجزیم: «ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر / وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست»
انگشت ادبی – 3
حافظ را بیخیال شویم آقای مولوی را بچسبیم: «من چو طفلان سر انگشت گزیدم همه شب / سینه چون خانه زنبور پر از مشغله بود»
ای وای. بهتر است از انگشت ادبی خارج شویم. ما خیال میکردیم به انگشت ادبی بپردازیم تا از گزند حوادث انگشت بیادبی در امان باشیم. یک بار خواستیم ادبدان و آدابدان باشیم. نمیگذارند این ادبا که.
انگشت ورزشی
پای انگشت مدتی است به ورزش باز شده است. بگذریم.
در پایان به من بگو چرا انگشت؟
من به شما نمیگویم چرا انگشت را توضیح دادیم. همان اول که گفتم که نمیگویم چرا.
منتشرشده در هفتهنامهی چلچراغ، صفحهی "به من نگو چرا"، شمارهی 451.