جریان انحرافی «گیسوپریشان» متلاشی شد
سین: خودت را معرفی کن و بگو کجا زندگی میکنی؟
زلف: من تار مو زلفکمندیان هستم ملقب به زلف. در
ادبیات کلاسیک فارسی بنده ساکن سر محبوب، سر ساقی، سر یار و خلاصه سراسر این خطه
میباشم.
زلف: ابتدا بگویم خیلی خوب اتهام به بنده تفهیم
شده، طوری که خودم هم باورم شده. با این اوصاف من مجرم هستم که بیموقع بیرون آمدم.
سین: از کجا بیرون آمدی؟ دربارهی محل دستگیریات
توضیح بده. در چه وضعیتی بودی؟
زلف: من در وضعیت خاصی نبودم. از جلو آمده بودم
بیرون. که گفتند نباید از جلو بیرون بیایم و معلوم شوم. چون حواس دیگران پرت میشود.
برای همین یک مقدار شالها را کشیدند جلو، منتها این شالهای جدید یک وجب بیشتر
نیست برای همین وقتی شال را میکشند جلو، بنده یکهو از پشت میزنم بیرون. که متاسفانه
خیال کردند دارم با تشویش تار موم، نظم عمومی را بر هم میزنم. (برقها میرود و
چراغها خاموش میشود. چند لحظه بعد چراغ روشن میشود.)
... آهان یادم آمد. بنده
غرض و مرض داشتم. ما با شعار «زلف را به رخسار چو افشان کنی / حالت جمعی را پریشان
کنی» وارد جامعه شدیم. که بنده از کردهی خود پشیمان و نادم هستم.
زلف عنصر وابسته به ایاز؟
سین: حافظ شیرازی که مغز متفکر به اصطلاح گروهک «گیسوپریشان»
است گفته: «زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست / در دست سر مویی از آن عمر درازم /
محمود بود عاقبت کار در این راه / گر سر برود در سر سودای ایازم.» آیا قبول داری در
این شعر به تو اشاره مستقیم شده و رسما از تو با اسم سازمانی "زلف" نام
برده شده است؟
زلف: بله.
سین: آیا قبول داری که در این به اصطلاح شعر، مانیفست به اصطلاح گروهک
گیسوپریشان مطرح شده؟ و در همین شعر به وضوح پیشبینی انحرافی مشهود است؟
زلف: بله.
سین: ما معنی اینکه «محمود بود عاقبت کار در این راه» را متوجه شدیم.
اما خودت به زبان خوش بگو که ایاز کیست؟
زلف: راستش این یک شعر است برای چند سده قبل. ابوالنجم ایاز هم غلامی
است که سلطان محمود غزنوی خریداری کرده بوده. همین.
سین: بچه خودتی. برو خودت را گول بزن. ایاز کیست؟ آیا ایاز سرحلقهی
جریان انحرافی است؟ اعتراف کن. (برقها میرود.)
زلف: باشه. ایاز همونه که شما میگی. بنده با ایشان زلف به هم گره
زدیم و در همه اتهامات شریک هستیم.
ادامه اعترافات زلف را فردا بخوانيد
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، 2 خرداد 91
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم)
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم)