تازه میخواستیم بدهیم روی کاناپه سیستم صوتی ببندند که ردیف شود و
وقتی کسی میآید روش دوبس دوبس کند که «طرح ضربتي برخورد با آلودگي صوتي خودروها
در تهران آغاز شد.»
به همین مناسبت هر کسی صداش را ببرد بالا با برخورد ضربتی نیروی
انتظامی روبهرو میشود. برخورد ضربتی هم یعنی مامورها میایستند سر چهارراه، هر
کسی صداش را برد بالا باهاش ضربتی برخورد میکنند، یعنی ضربه میزنند روی کاپوت و
میگویند بزن کنار. برخورد ضربتی یعنی
برخورد سریع. یعنی طوری که شما نفهمیدید چی شد و از کجا خوردید.
تنها صداست که بالا است
- کاناپهی نوکمدادی بزن کنار. بزن کنار... من باید با شما برخورد
ضربتی کنم.
: آخه چرا؟
- چون آلودگی صوتی ایجاد میکنی.
: ولی من نویسندهم.
- آهان. همین. تو خودت دستگاه تولید آلودگی صوتی هستی، باید ضبطت کنم.
: ولی من اهل سر و صدا نیستم.
- آهان. حالا صدات رو میبری بالا؟ داری اعتراض میکنی؟ داری نظم
عمومی را بر هم میزنی؟
: آقا من نشستهم توی ماشین. ماشین حریم خصوصی نیست؟ چهاردیواری
اختیاری نیست؟
- آهان. حالا داری به مامور قانون توهین میکنی و باهاش یکی به دو میکنی؟
: به قول شاعر که «گفت دیناری بده پنهان و خود را
وارهان.» موافقی وارد مذاکره شویم؟
- آهان. حالا داری به مامور قانون پیشنهاد رشوه میدهی؟
: آقا جان من چی کار کنم الان؟
- صدات را بیاور پایین.
: صدام که پایین است. ما اهل گفتوگو و تعامل هستیم.
- پس کلا صدات را نبر بالا و اعتراض نکن تا صدای اعتراض شما را رسانههای
اجنبی توی بوق نکنند و بوق را در چشم ما.
: آقا صدا از دیوار در بیاید صدا از ما درمیآید؟ حرفهایی میزنی شما
ها.
- پس صدای موسیقی ماشینت را بیاور پایین.
: آخه چرا؟
- چون الان صدای ماشین را میبری بالا. فردا بوق میزنی. پسفردا داد
میزنی. پساونفردا صدات را میبری بالا تا گوش فلک را پاره کنی.
: آقا من و شما که رفتنی هستیم اما به قول شاعر تنها صداست که میماند.
بعد هم بعضیها مثل طبل توخالی فقط صداشان بلند است و هی هارت و پورت میکنند.
بعضیها هم یک نوع ساز میزنند که صداش فردا در میآید و معلوم میشود اختلاس و
فساد اقتصادی در جریان بوده. بعضی هم صدایشان در نمیآید اما بیسر و صدا
مشغولند. بعضی هم دهانشان را باز کردهاند که بگویند آی دزد... آی دزد... اما توی
رودروایسی باید فلانی را هم صدا کنند برای همین تا بخواهند بگویند آی دزد... دزدها
رفتهاند پی کارشان. بعضیها هنوز آب سربالا نرفته صداشان را گذاشتهاند روی سرشان
و دارند ابوعطا میخوانند که...
- نهخیر مثل اینکه آلودگی صوتی شما درستشدنی نیست. بزن کنار داداش.
بزن کنار.
: باشه.
صدا کن مرا صدای تو خوب است. واقعا؟
ما وقتی بچه بودیم، هر وقت گرسنه بودیم و گرسنگی
امانمان را میبرید و اجاق خانه سرد بود، پدرمان به مدل مویمان گیر میداد، به
موسیقیای که گوش میدادیم گیر میداد، به لباسی که میپوشیدیم گیر میداد، به
دوستانمان گیر میداد تا ما آنقدر توضیح دهیم تا وقت نشود به زبان بیاوریم «بابا،
من گشنمه. همین.»
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، 4 خرداد 91
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم)
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم)